جذابیت گل سیب برای زنبور عسل؛ عوامل افزایش گردهافشانی
متأسفانه گلهای سیب به اندازهی برخی محصولات دیگر برای زنبورهای عسل جذاب نیستند. گلهای گلابی، گلهای کلزای روغنی و چندین گونهی علفهرز، جاذبهی بیشتری برای زنبورها دارند.
ارقام مختلف سیب نیز از نظر میزان جذابیت برای زنبورها تفاوت نشان میدهند. پژوهشهای انجامشده در ایستگاه تحقیقاتی لانگاَشتون نشان داد که گلهای رقم گلدن دلیشس برای زنبورهای عسل بسیار جذابتر از گلهای رقم کاکس اورنج پیپین هستند. گفته میشود گلهای گلدن دلیشس عطر بیشتری دارند و این میتواند دلیل ترجیح زنبورها باشد، هرچند بهاحتمال زیاد این رقم گردهی بیشتری در هر گل و تعداد گل بیشتری در هر درخت تولید میکند.
هنگام معرفی زنبورهای عسل به باغ، نباید این کار خیلی زود انجام شود. اگر زنبورها پیش از باز شدن تعداد کافی از گلها وارد باغ شوند، به جستجوی منابع شهد و گردهی بهتر در اطراف میپردازند و به محصولات جذابتر عادت میکنند؛ پدیدهای که «ثبات گل» نامیده میشود. در این شرایط، بازگرداندن زنبورها به باغ بسیار دشوار است.
زنبورها معمولاً ثبات رنگی نیز دارند و به گلهایی با رنگ خاص وفادار میمانند، هرچند دلیل این رفتار هنوز مشخص نیست. این ویژگی میتواند برای تولیدکنندگانی که از گونههای زینتی مالوس (سیبهای خرچنگی) بهعنوان گردهافشان استفاده میکنند، مشکلساز شود، زیرا ممکن است زنبورها تنها روی گلهای صورتی تیره یا فقط روی گلهای سفید تمرکز کرده و گرده را بهطور مؤثر میان آنها جابهجا نکنند.
مطالعاتی در جمهوری چک نشان داده است که زنبورهای عسل تمایل دارند درختانی را ترجیح دهند که شکوفههای بیشتری دارند. این موضوع میتواند برای ارقامی که ذاتاً یا بهدلیل تناوب باردهی شکوفهدهی کمی دارند، مشکلساز باشد، زیرا در موارد شدید ممکن است زنبورها فقط از رقمهای پرگل بازدید کرده و رقمهای کمگل را نادیده بگیرند.
معرفی کندو یا زنبورهای بامبل به باغها تنها زمانی که ۱۵ تا ۲۰ درصد از گلها باز هستند
کندوها باید زمانی به باغ معرفی شوند که حدود ۱۵ تا ۲۰ درصد از گلها باز شدهاند. معرفی زودتر ممکن است باعث شود زنبورها به محصولات دیگر در اطراف جذب شوند و بازگرداندن آنها به باغ دشوار گردد. همچنین باید علفهای هرز یا گونههای دیگری که همزمان با سیب گل میدهند با چمنزنی یا استفاده از علفکش حذف شوند، زیرا ممکن است برای زنبورها جذابتر از گلهای سیب باشند.
شاید دوست داشته باشید مقاله ای در خصوص « چگونگی جمعآوری شهد گیاهان توسط زنبور عسل » را مطالعه کنید 🌷

معرفی زنبورهای کندو برای کمک به گردهافشانی طبیعی
در برنامهریزی برای معرفی زنبورهای عسل به باغهای سیب، چند عامل اساسی باید در نظر گرفته شود: ضرورت استفاده از زنبورها برای گردهافشانی، زمانبندی مناسب معرفی، اجتناب از رقابت با محصولات گلدار دیگر، قدرت کلنیها، فراهم کردن پناهگاه مناسب و در نهایت استفاده از روشهایی برای بهبود انتقال گرده میان زنبورها.
آیا کندوهای زنبور عسل برای گردهافشانی سیبها ضروری هستند؟
در میان کارشناسان دربارهی ضرورت زنبورهای عسل برای گردهافشانی باغهای سیب اختلافنظر وجود دارد. پژوهشهای بریتانیا اهمیت آنها را تأیید کرده است، اما مطالعات انجامشده در سایر کشورها گاه این نقش را زیر سؤال بردهاند. معیار سنجش کارایی گردهافشانها معمولاً تعداد دانههای گردهای است که از رقم اهداکننده به رقم اصلی منتقل میشود.
بیشتر پژوهشها گونههای مختلف حشرات گردهافشان را بهصورت جداگانه بررسی کردهاند، اما در طبیعت، بازدید همزمان گونههای مختلف از گلها باعث تعاملاتی میشود که تعیین کارایی نسبی هرگونه را دشوار میکند. بهطور کلی، حشرات گردهافشان مؤثر باید مقدار زیادی گرده از رقم اهداکننده جمعآوری کنند، آن را بهطور مؤثر به کلالهی رقم گیرنده منتقل کنند، چندین بار از گلها بازدید کرده و هر بار گردهی زنده بر جای گذارند، و به گلهای هر دو رقم جذب شوند.
در ایالت نیویورک، پژوهشی کارایی زنبورهای عسل و زنبورهای بامبل را در جمعآوری و رسوب گرده در باغهای سیب مقایسه کرد. هر دو گونه در جمعآوری گرده از رقم اهداکننده مؤثر بودند، اما زنبورهای عسل هنگام جستجوی شهد، گاهی گل را از پهلو باز میکردند و در نتیجه گرده روی کلاله قرار نمیگرفت. زنبورهای عسل همچنین گردهی کمتری نسبت به زنبورهای بامبل حمل میکردند، اما اگر رفتار «کار از کنار» رخ نمیداد، با توجه به تعداد زیاد بازدیدهایشان، میتوانستند به اندازهی زنبورهای بامبل یا حتی مؤثرتر عمل کنند. پژوهشهای بیشتر در این زمینه هنوز لازم است.
آزمایشهای اخیر در مجارستان نشان داده است که میزان بازدید زنبورها از گلها تأثیر مستقیمی بر تعداد میوههای تشکیلشده و تعداد دانهها در هر میوه دارد. در مناطقی که شرایط آبوهوایی برای فعالیت زنبورها مناسب نیست، افزایش تعداد کلنیهای قوی در هر هکتار برای دستیابی به تشکیل میوهی مطلوب ضروری است.
برآورد شده است که در گردهافشانی طبیعی توسط حشرات، حدود ۵۰ دانه گرده به هر کلاله منتقل میشود، در حالی که در گردهافشانی دستی این مقدار به چندصد دانه میرسد. در پژوهشهایی در کانادا در دههی ۱۹۲۰ مشخص شد که یک کلنی قوی با بیش از ۱۵ هزار زنبور میتواند در یک روز و در شرایط آبوهوایی مناسب حدود ۲۱ میلیون گل را بازدید کند؛ رقمی معادل سطحی نزدیک به ۲۰ هکتار. با این حال، مطالعات بعدی نشان دادند که اگر تنها یکچهارم کلنی گردهی زنده حمل کند، تمام گلهای ۲.۷ هکتار در یک روز گردهافشانی میشود.
پژوهشهای جدیدتر در بریتانیا نشان میدهد که برای گردهافشانی مؤثر هر هکتار باغ سیب در شرایط تجاری، به حدود ۶۰ تا ۸۰ هزار زنبور نیاز است. در یکی از مطالعات دههی ۱۹۶۰ نیز برآورد شد که برای گردهافشانی تنها پنج درصد از گلهای یک هکتار درخت سیب بالغ، حضور ۳۷ زنبور فعال در مدت پنج ساعت کافی است.

ضرورت حضور گردهافشانها و نقش باد در گردهافشانی سیب
پژوهشها نشان دادهاند که هرچه درختان میوه از گردهافشانهای مناسب دورتر باشند، حتی در حضور زنبورها، عملکرد آنها کاهش مییابد. دلیل این امر آن است که زنبورها محدودهی جستجوی نسبتاً محدودی دارند، به سایر گونههای گیاهی مجاور جذب میشوند و معمولاً ترجیح میدهند در امتداد یک ردیف از درختان فعالیت کنند تا اینکه بین ردیفها جابهجا شوند.
پیشنهاد شده است که گردهی منتقلشده توسط باد نیز میتواند در گردهافشانی سیب نقش داشته باشد، و آزمایشها نشان دادهاند که این گردهها قادرند روی کلالهی گلهای سیب جمع شوند. با این حال، پژوهشهای انجامشده در دههی ۱۹۶۰ نقش گردهافشانی بادی را بسیار ناچیز دانستهاند.
این نتیجهگیری ممکن است تا حدی ناشی از محدودیتهای روش آزمایشی باشد، زیرا قفسهای ضدحشرهای که در آن مطالعات استفاده شدند، جریان باد را نیز کاهش میدادند و گلهای مورد آزمایش نرزدایی شده بودند؛ عاملی که خود احتمال تشکیل میوه را به میزان قابل توجهی کاهش میدهد. بنابراین، میتوان گفت که در شرایط خاص و مساعد، باد ممکن است نقش تکمیلی در گردهافشانی درختان سیب ایفا کند.
نقش زنبورهای وحشی در گردهافشانی
برخی گونههای زنبورهای وحشی، از جمله زنبورهای بامبل، در شرایط آبوهوایی نامساعدتر از زنبورهای عسل نیز فعالاند و میتوانند ناقلان مؤثری برای گرده در باغهای سیب باشند. با وجود این، اهمیت نسبی زنبورها در گردهافشانی باغهای سیب همچنان محل بحث میان پژوهشگران است. در شرایط ایدهآل، یک کندوی قوی زنبور عسل با بیش از پانزده هزار زنبور میتواند تمام گلهای باز در یک هکتار باغ سیب را در طول یک روز گردهافشانی کند، اما در شرایط کمتر از ایدهآل ممکن است به دو تا سه کندو در هر هکتار، معادل حدود شصت تا هشتاد هزار زنبور، نیاز باشد.
گردهافشانی بادی احتمالاً تنها نقش اندکی در تشکیل میوهی سیب دارد. در عوض، زنبورهای بامبل و برخی زنبورهای وحشی دیگر در دماهای پایینتر نسبت به زنبورهای عسل فعال هستند و در شرایط نامساعد آبوهوایی ممکن است در انتقال گرده میان گلها عملکرد بهتری داشته باشند. با این حال، استفاده از زنبورهای بامبل هزینهبر است؛ قیمت یک مجموعهی سهملکهای از آنها که شامل سه ملکه و حدود دویست و ده زنبور است، بیش از صد پوند برآورد میشود، در حالیکه میتوان با حدود پنجاه پوند یک کندوی قوی زنبور عسل را برای گردهافشانی اجاره کرد.
زمان معرفی زنبورها به باغ
معرفی زنبورها به باغ سیب باید با دقت زمانبندی شود. پژوهشهای انجامشده در دههی ۱۹۷۰ در ایستگاه تحقیقاتی لانگاَشتون نشان دادند که بهترین زمان برای ورود کندوها، هنگامی است که حدود بیست درصد شکوفهها باز شده باشند. معرفی زودتر از این زمان باعث میشود زنبورها به جستجوی منابع شهد و گرده در سایر محصولات اطراف بروند و در نتیجه، بازگرداندن آنها به باغ دشوار گردد.
اجتناب از رقابت با محصولات گلدار دیگر
برای اطمینان از گردهافشانی مؤثر، باید همهی گردهافشانها، چه طبیعی و چه معرفیشده، بر گلهای درختان سیب متمرکز شوند. وجود محصولات یا علفهای هرز گلدار در داخل یا اطراف باغ میتواند این تمرکز را بر هم بزند. زنبورهای عسل در هر پرواز معمولاً به یک گونهی گیاهی خاص وفادار میمانند؛ پدیدهای که «ثبات گل» نام دارد و از عوامل موفقیت آنها در گردهافشانی محسوب میشود. بررسیها نشان دادهاند که زنبورهای عسل بیشترین سهم را در میان گردهافشانهای باغهای میوهی اروپایی دارند.
مطالعات رفتاری در مجارستان نشان داده است که ثبات گل در زنبورهای عسل هنگام کار در باغهای گلابی بسیار بالا، اما در باغهای سیب پایینتر است.
زنبورهایی که در باغهای گلابی فعالیت داشتند تنها دو تا یازده درصد گردهی غیرگلابی حمل میکردند، در حالیکه در باغهای سیب این رقم به سی تا چهلوسه درصد میرسید. زنبورها بهراحتی از گلهای سیب به سمت گلهای کلزای روغنی، آلو، قاصدک و خردلموشی جذب میشوند، بنابراین ضروری است که چمن باغ کوتاه نگه داشته شود و علفهای هرز گلدار حذف شوند، زیرا این گیاهان معمولاً برای زنبورها جذابتر از گلهای سیب هستند.
قدرت کلنیهای زنبور برای گرده افشانی
معرفی زنبورهای عسل به باغ تنها زمانی سودمند است که کندوها حاوی کلنیهای قوی با دستکم پانزده هزار زنبور باشند. تغذیهی زنبورها با محلول شکر پیش از دورهی گردهافشانی میتواند به افزایش قدرت کلنیها کمک کند و معمولاً بخشی از این هزینه باید توسط باغداران پرداخت شود. بنابراین هنگام اجارهی کندو، باید اطمینان حاصل شود که کلنیها قوی، سالم و از پیش تغذیهشدهاند.

فراهمکردن پناهگاه و شرایط مساعد برای فعالیت زنبورها
مشاهدات نشان داده است که فعالیت زنبورهای عسل کاهش مییابد هنگامیکه پوشش ابری بیش از هفتدهم آسمان باشد، سرعت باد از ده مایل در ساعت فراتر رود، یا دما به کمتر از پانزده درجهی سانتیگراد برسد. بنابراین، هر اقدامی که بتواند سرعت باد را کاهش دهد یا دما را اندکی افزایش دهد، به فعالیت زنبورها و در نتیجه بهبود گردهافشانی کمک خواهد کرد. ایجاد پناهگاههای طبیعی یا مصنوعی در باغ، یکی از راههای مؤثر برای تشویق زنبورها به جستجوگری در شرایط ناپایدار جوی است.
کمک به انتقال گرده بین زنبورها؛ استفاده از ابزارهای نوآورانه برای پراکنش گرده
یکی از ویژگیهای زنبورهای عسل که هم مزیت و هم محدودیت محسوب میشود، ثبات گل است. زنبورها نهتنها جستوجوی خود را بر یک گونهی گیاهی متمرکز میکنند، بلکه اغلب فقط روی یک رقم خاص یا حتی در امتداد یک ردیف از درختان فعالیت دارند. اگر بپذیریم که زنبورها در گردهافشانی نقش کلیدی دارند، باید نوعی تبادل گرده میان زنبورها در داخل کندو نیز صورت گیرد، هرچند میزان این تبادل هنوز بهطور دقیق مشخص نیست.
پخشکنندههای گرده متصل به کندوهای زنبور عسل
در دههی ۱۹۷۰، پژوهشگران ایستگاه تحقیقاتی لانگاَشتون به سرپرستی ویلیامز و همکارانش برای نخستینبار از «درجهای کندو» استفاده کردند؛ تجهیزاتی که هنگام خروج زنبورها از کندو، گرده را روی بدن آنها پخش میکردند. زنبورها باید پیش از استفاده با این درجها سازگار میشدند و گردهی داخل آنها با گردهی گونههای توسکا (Alnus) رقیق شده بود. نتایج اولیه متفاوت بود؛ در برخی مناطق پخشکنندهها اندکی محصول را افزایش دادند، اما در برخی دیگر هیچ تأثیری نداشتند.
پژوهشهای بعدی در سال ۱۹۷۹ نتایج ناامیدکنندهای به همراه داشت و مشخص شد تنها هفت درصد از دانههای رقم Cox از گردهی پخششده منشأ گرفتهاند، حتی زمانیکه هیچ رقم گردهافشان دیگری وجود نداشت. در حضور ارقام گردهافشان مناسب، این سهم به دو و نیم درصد کاهش یافت. نتایج ضعیف این پژوهشها سبب شد که ادامهی تحقیق در بریتانیا متوقف شود.
در دههی ۱۹۹۰، پژوهشهایی جدید بررسی کردند که آیا استفاده از موی نرم یا برسهایی در ورودی کندو میتواند تبادل گرده میان زنبورها را افزایش دهد یا خیر. در آزمایشهایی در هلند، انواع مختلف برسها و غلتکهای نصبشده در ورودی کندو مقایسه شدند. قلمموهایی از موی خوک و غلتکهایی با پوشش پنبهای موسوم به «غلتک آنگورای نرم» مورد آزمایش قرار گرفتند. دستگاهی از جنس چوب و پلکسیگلاس در ورودی کندو نصب شد تا زنبورها هنگام خروج از میان دو برس یا غلتک عبور کنند.
زنبورهایی که از این کندوها بیرون میآمدند، گردهی گونههای گیاهی بیشتری حمل میکردند. این موضوع بهصورت استنباطی نشان میدهد که چنین ابزاری میتواند در مورد گردهی ارقام مختلف سیب نیز مؤثر باشد، هرچند بهطور مستقیم بررسی نشده بود. هر دو نوع ابزار به هدف مشابهی دست یافتند، اما غلتکها نصب سادهتری داشتند.
پس از نتایج متناقض درجهای کندو، این روش در بریتانیا کنار گذاشته شد، اما یافتههای اخیر از هلند نشان میدهد که شاید ارزش بازنگری و بررسی دوبارهی این فناوری وجود داشته باشد.
از همراهی شما سپاسگزاریم و امیدواریم مطالعه این مقاله برایتان سودمند بوده باشد. اگر در خصوص این مقاله تجربه یا نظر خاصی دارید لطفا جهت بهره برداری دیگران آنرا در قسمت دیدگاه ها به اشتراک بگذارید.
به مقالات ما امتیاز بدهید! با دادن ستاره، نظرتان را ثبت کنید و به دیگر بازدید کنندگان کمک کنید تا بهترین مقالات را سریعتر پیدا کنند.
برای دیدن مقاله اصلی اینجا کلیک کنید
ترجمه این مقاله توسط مرکز تخصصی زنبورداری و پرورش ملکه ارجان صورت گرفته است.

دسترسی سریع به آخرین مقالات مرتبط :












