
این راهنما با ارائه مثالهای واقعی و توصیههای کاربردی، به خوانندگان کمک میکند تا با اعتمادبهنفس و بهآرامی به زنبورداری عادت کنند. همچنین، مقاله بر اهمیت انتخاب شخصی تجهیزات محافظ و پیشرفت با سرعت مناسب تأکید دارد تا از اشتباهات احتمالی جلوگیری شود.
اگر از زنبورهای خود میترسید، نگران نباشید. با شروع آهسته، بهزودی اضطراب خود را غلبه خواهید کرد و با زنبورها احساس راحتی خواهید کرد. شما مدتها بود که منتظر این لحظه بودید و سرانجام آن فرا رسید: اکنون صاحب کلنی زنبور عسل خود هستید. کلنی درست در حیاط پشتی خانه شما قرار دارد. اما واقعیت این است که هنوز هم از زنبورها میترسید.
با راهنماییها و کمکهای مربی خود، توانستید کندوی جدیدتان را راهاندازی کرده و زنبورهای خود را در آن مستقر کنید. او تنها با پوشیدن تور صورت، کار را بی دردسر و آسان جلوه داد. زنبورها آرام و منظم ماندند، کار سریع انجام شد و هیچ کس نیش نخورد. حتی خود شما هم با لباس سفید درخشان و کاملتان، کمی بیقرار به نظر میرسیدید.
اما حالا که تنها هستید و برای اولین بازرسی کندو آماده میشوید، شاید بیش از آنچه انتظار داشتید، احساس اضطراب میکنید. به همین دلیل، بازرسی را برای چند ساعت به تعویق میاندازید و به کارهای زورمره می پردازید. پس از انجام این کارهای روزمره، شاید بتوانید تمرکز خود را روی کندو معطوف کنید.
ساعتها به روزها تبدیل میشوند، اما شما هنوز کندوی خود را بازرسی نکردهاید. مربیتان پیامی ارسال میکند و جویای نتیجه بازرسی میشود، اما شما پاسخی نمیدهید. تصمیم میگیرید ابتدا بازرسی را انجام دهید و سپس پاسخ دهید. به هر حال، نمیخواهید به نظر برسد که کاملاً ترسیدهاید.
مطالعه مقاله « زنبورداری؛ راهنمای راه اندازی کسب و کار سودآور » میتواند برای علاقهمندان بسیار مفید باشد 🌹

تردید و ترس طبیعی است
همه ما این موقعیت را تجربه کردهایم. تماشای کار دیگران با زنبورها یا خواندن درباره بازرسی کندو یک چیز است، اما انجام آن بهتنهایی کاملاً متفاوت است. چیزی که به نظر آرام و بدیهی میآمد، ناگهان ترسناک و دلهرهآور میشود. ناگهان، «چه میشود اگر»ها به ذهنتان هجوم میآورند.
چه میشود اگر نیش بخورید؟ چه میشود اگر زنبورها تصمیم بگیرند که به شما حمله کنند و شما را از بین ببرند؟ چه میشود اگر جعبهای بیفتد؟ ملکهتان آسیب ببیند؟ یا نتوانید بفهمید کل کندو چطور دوباره سرهم میشود؟ چه میشود اگر بهسادگی نتوانید ادامه دهید؟ آن موقع چه اتفاقی میافتد؟ چه بلایی سر زنبورها میآید؟ چه بلایی سر خودتان؟ چه چیزی باعث شد فکر کنید که میتوانید این کار را انجام دهید؟
من تعداد زیادی از زندانیان را دیدهام، افرادی تنومند و قوی که به دلیل جرایم جسورانه زندانی شده بودند، اما وقتی نوبت به بلند کردن قابی پر از زنبور عسل میرسید، از ترس میلرزیدند. باید اعتراف کنم که دیدن آن صحنه مرا به خنده انداخت، کاری که یک مربی هرگز نباید انجام دهد، ولی مطمئنم آنها چنان وحشتزده بودند که اصلاً متوجه خنده های من نشدند.
همه افراد نوعی ترس دارند
یکبار از دوستی که لباس کامل زنبورداری پوشیده بود، خواستم تا به من کمک کند یک جعبه را بلند کرده و به پایه کندوی دیگری منتقل کنیم. این شخص یک کوهنورد برجسته بود که شاید حتی نامش را بشناسید؛ کسی که رکوردهایی در انجام کارهایی به ثبت رسانده بود که هیچکس در نپال انجام نداده بود. اما وقتی نوبت به کمک به من رسید، بهشدت عصبی شد.
من لباس، تور و دستکشهایش را مرتب کردم و به او اطمینان دادم که همه چیز خوب پیش خواهد رفت. تنها کاری که باید میکرد، کمک کردن به من بود تا یک جعبه عمیق پر از زنبور را تقریباً شش متر جابهجا کنیم. کمک او ضروری بود، چون جعبه برای من بهتنهایی بسیار سنگین بود.
تقریباً در نیمه راه، ترس بر او غلبه کرد. او واقعاً از زنبورها میترسید؛ برخی از زنبورها از کندو بیرون آمده و بهآرامی اطراف میچرخیدند. ناگهان، بدون هیچ هشداری، دوستم دست خود را رها کرد و فرار کرد.
بهصورت غریزی زانوهایم را خم کردم و سعی کردم جعبه را روی زمین بگذارم، اما وزنم کمی بیشتر از جعبه بود و کنترل را از دست دادم. به زمین افتادم و جعبه با صدای بلندی روی زمین برخورد کرد. آن لحظه بود که دوستم فهمید زنبورهای خشمگین چه شکلی هستند.

ترس را بپذیرید و با آن مبارزه کنید
من این داستانها را ذکر میکنم تا نشان دهم که حتی افراد شجاع یا خشن هم با ترس مشکل دارند. اینکه در برخی جنبههای زندگی بیباک باشید، به این معنا نیست که میتوانید با اعصابی آرام با یک زنبور عسل روبهرو شوید.
از کودکی با چیزهایی مواجه میشویم که به نظر میرسد تهدید آمیزند و از همان ابتدا از آنها میترسیم. بعدها داستانها و هشدارهایی که می شنویم این ترسها را تقویت میکنند. برای غلبه بر این ترس های ذاتی، باید آگاهانه تلاش کنیم و قدم در مسیر مواجهه با آن بگذاریم.
خبر خوب این است که شما هم میتوانید این کار را انجام دهید، همانطور که هزاران نفر قبل از شما انجام دادهاند. تقریباً همه در ابتدا کمی از زنبورها میترسند، و این کاملاً طبیعی است.
قدمهای کوچک بردارید تا دیگر از زنبورها نترسید
در دانشگاه یک هم اتاقی داشتم که بهشدت از مارها میترسید. اگر تصویری از مار میدید، بهصورت غیر ارادی میپرید. با کمال تعجب، او داوطلب شد تا در یک مطالعه حساسیتزدایی که توسط دپارتمان روانشناسی انجام میشد، شرکت کند.
در روز اول، او باید وارد اتاق بزرگی میشد که یک مار بیخطر در یک ظرف شیشهای در انتهای اتاق روی میزی قرار داشت. برای شروع، به او دستور دادند که فقط تا جایی که برایش راحت است پیش برود، او حتی نتوانست از در وارد شود. بعد از یک هفته جلسات روزانه، بالاخره توانست وارد اتاق شود.
هفتهها بعد، او توانست به میز نزدیک شود و تا پایان ترم، میتوانست بهآرامی به شیشه دست بزند. او هرگز به جایی نرسید که اجازه دهد در ظرف باز شود، اما من اراده او را برای بهبود زندگیاش تحسین کردم.
فشار آوردن به خود در ابتدا میتواند منجر به اشتباه شود
هماتاقی من یک مورد شدید بود و هیچ تمایلی به دوست شدن با دشمنش نداشت. با این حال، من به زنبوردارانی که زنبورها می ترسند ، توصیه میکنم که از رویکرد مشابهی استفاده کنند. یعنی، آهسته شروع کنید، قدمهای کوچک بردارید، سپس سعی کنید بفهمید چه چیزی باعث ترس شما میشود و کشف کنید دلیلش چیست.
من باور ندارم که اجبار کردن خودتان به انجام کار به نفع شما یا زنبورها باشد. وقتی ترس بر شما غلبه میکند، احتمال اشتباه کردن بیشتر میشود، کار را عجولانه انجام میدهید، ممکن است به زنبورها آسیب برسانید یا ارزیابی دقیقی از کلونی خود نداشته باشید. در چنین شرایطی، تمرکز شما روی تمام کردن کار خواهد بود و نه روی انجام درست و کامل آن، که میتواند نتیجه نهایی را تحت تأثیر قرار دهد.

نکاتی ساده برای غلبه بر ترس از زنبورها
در اینجا چند کار وجود دارد که میتوانید در روزهای و هفتههای اول زنبورداری انجام دهید تا به آرام کردن اضطرابتان کمک کند. اینکه از کجا شروع کنید به میزان عصبی بودن شما بستگی دارد، اما اگر بهشدت احساس ناراحتی میکنید، از ابتدا شروع کنید.
- در چند روز اول، بدون باز کردن کندو به آن نزدیک شوید. به فعالیت زنبورها توجه کنید ، رفتوآمد آنها را تماشا کنید و زنبورهایی که روی گلها میبینید را بررسی کنید.
- وقتی با نزدیک شدن به کندو احساس راحتی کردید، سعی کنید درپوش را کمی باز کنید. کندو را از پشت باز کنید و فقط نگاهی به داخل بیندازید. مدتی زنبورها را تماشا کنید و سپس درپوش را ببندید.
- وقتی آماده شدید، درپوش را بردارید و زنبورها را تماشا کنید. درپوش را کنار بگذارید و ببینید زنبورها بدون درپوش چگونه رفتار میکنند. اغلب، آنها فقط به کار خود ادامه میدهند. اگر یکی از آنها به شما برخورد کرد، ممکن است ترسناک باشد، اما خواهید دید که لباس یا تور شما چگونه از شما محافظت میکند.
- وقتی با باز کردن کندو و عادت کردن به چند زنبور که لباس شما را بررسی میکنند راحت شدید، بهآرامی یک قاب کناری را بیرون بیاورید و برای چند دقیقه کنار بگذارید. مدتی زنبورها را تماشا کنید. دستکشدار خود را روی یک میله بالایی قرار دهید و اجازه دهید چند زنبور روی دستکش شما بخزند. چند دقیقه را با زنبورها بگذرانید (اما نه خیلی طولانی) و سپس قاب را برگردانید و کندو را ببندید.
- وقتی با بیرون آوردن یک یا دو قاب مشکلی نداشتید، تقریباً برای بازرسی واقعی آماده هستید. اما اگر عصبی شدید، شروع به لرزیدن کردید یا احساس کردید قلبتان تند میزند، برای آن روز کندو را ببندید. نفس بکشید (اما نه روی زنبورها). همیشه میتوانید فردا دوباره امتحان کنید.
- وقتی برای اولین بازرسی آماده شدید، با هدف کار خود را شروع کنید. وقتی هدفتان مشخص شد (مثلاً بررسی ساخت شانهها یا چک کردن تخمها)، مراحلی که در طول بازرسی واقعی انجام خواهید داد را مرور کنید. به نظر من، دانستن هدف خاص و نحوه رسیدن به آن برای یک بازرسی خوب حیاتی است.
- اگر احساس ترس کردید، مسیر را معکوس کنید و کندو را ببندید. بهتر است توقف کنید و خودتان را آرام کنید تا اینکه ادامه دهید چون ممکن است به زنبورهایتان آسیب برسانید یا نیش بخورید.
- حتماً از سؤالاتی که میخواهید از مربیتان بپرسید یا نگرانیهایی که درباره کندوی خود دارید، یادداشت تهیه کنید.
هشداری درباره زنبورداران کمککننده
اجازه ندهید کسی برای شما تصمیم بگیرد که چه میزان تجهیزات محافظ باید بپوشید. این تصمیم کاملاً با شماست. حتی پس از دههها تجربه در زنبورداری، هنوز افرادی هستند که سعی میکنند مرا ترغیب کنند بدون دستکش یا لباس زنبورداری کار کنم. واقعاً چرا این موضوع باید برای آنها اهمیت داشته باشد؟
ما همه متفاوت هستیم و دلایل شخصی خود را برای انتخابهایمان داریم. من زنبوردارانی را میشناسم که هیچ تجهیزات محافظی نمیپوشند و در مقابل زنبوردارانی هم هستند که برای کوچکترین کارها لباس کامل میپوشند. این به من ربطی ندارد و هرگز سعی نمیکنم کسی را متقاعد کنم که به روش دیگری کار کند.
به همین ترتیب، اجازه ندهید کسی (حتی مربیتان) شما را سریعتر از آنچه میخواهید پیش ببرد. زنبورداری مسابقه نیست. گاهی اوقات چند قدم به جلو برمیداریم، فقط برای اینکه چند قدم به عقب برگردیم. این اشکالی ندارد و بخشی از فرآیند یادگیری است.
شروع با سرعت کم اشکالی ندارد. خودتان خواهید فهمید که چه زمانی باید قدم بعدی را بردارید. قبل از آنکه متوجه شوید، بهصورت طبیعی و خودکار عمل خواهید کرد و (حداقل در بیشتر روزها) با زنبورهایتان کاملاً راحت خواهید بود.
تبریک میگویم! شما اکنون در مسیر تبدیل شدن به یک زنبوردار شایسته و دلسوز قرار دارید.

برای دیدن مقاله اصلی اینجا کلیک کنید
ترجمه این مقاله توسط مرکز تخصصی زنبورداری و پرورش ملکه ارجان صورت گرفته است.

دسترسی سریع به آخرین مقالات مرتبط :
این پست چقدر مفید بود؟
برای امتیاز دادن روی ستاره کلیک کنید!
میانگین امتیاز 4.8 / 5. تعداد آرا: 4
تاکنون هیچ رأیی ثبت نشده است! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز میدهد.
این پست چقدر مفید بود؟
برای امتیاز دادن روی ستاره کلیک کنید!
میانگین امتیاز 4.8 / 5. تعداد آرا: 4
تاکنون هیچ رأیی ثبت نشده است! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز میدهد.
این پست چقدر مفید بود؟
برای امتیاز دادن روی ستاره کلیک کنید!
میانگین امتیاز 4.8 / 5. تعداد آرا: 4
تاکنون هیچ رأیی ثبت نشده است! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز میدهد.
این پست چقدر مفید بود؟
برای امتیاز دادن روی ستاره کلیک کنید!
میانگین امتیاز 4.8 / 5. تعداد آرا: 4
تاکنون هیچ رأیی ثبت نشده است! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز میدهد.

2 دیدگاه دربارهٔ «چگونه با غلبه بر ترس از زنبورها، زنبورداری را شروع کنیم»
فکر نمیکردم بتونم با زنبورها کنار بیام، ولی این راهنما خیلی ساده و کاربردیه. حتماً امتحانش میکنم. اگه تجربهای دارید، بگید و ستاره بدید!»
من تازه میخوام زنبورداری رو شروع کنم و این نکات خیلی بهم اعتمادبهنفس داد. شما چطور با ترستون کنار اومدید؟