
زنبورهای عسل با ذخایر چربی بالا | قسمت 2

زیست شناسی کلنی زنبور عسل
نویسنده : رندی الیور
کلنیهای زنبور عسل در مناطق معتدل، برخلاف تصور عمومی از بهار پرگل و بیدغدغه، در بسیاری از ماههای سال با چالشهای رقابتی برای کسب منابع غذایی مواجه هستند. آنها باید ذخایر پروتئینی و کربوهیدراتی خود را برای دورههای کمبود حفظ کنند. همانطور که در قسمت نخست شرح داده شد، کربوهیدراتها بهصورت قند در عسل ذخیره میشوند، در حالی که پروتئین عمدتاً به شکل ویتلوژنین در بافتهای چربی زنبورهای پرستار انباشته میگردد.
با درک نقش کلیدی ویتلوژنین در زیستشناسی زنبورهای عسل، چگونه میتوان از این دانش برای بهبود سلامت کلنیها، افزایش بهرهوری، و ارتقای سودآوری اقتصادی در زنبورداری بهره برد؟
زنبورداران باید این نکته اساسی را درک کنند که مدیریت آنها نه صرفاً بر جعبههای کندو، بلکه بر موجودات زنده درون آن متمرکز است. همانگونه که یک دامدار مراتع را با دقت برای دامهای خود انتخاب و خوراک آنها را با مواد مغذی مناسب تکمیل میکند، زنبوردار نیز باید برای تأمین نیازهای تغذیهای کلنیها اقدام کند. تشخیص کمبود پروتئین در دامها از طریق نشانههای ظاهری مانند لاغری آسان است، اما در زنبورهای عسل، این کمبود بهسادگی قابلمشاهده نیست و نیازمند توجه دقیق است.
اهمیت پروتئین در تغذیه زنبورها
پروتئین مهمترین جزء خوراک زنبورهای عسل است، همانطور که در برچسبهای خوراک دام، محتوای پروتئین در اولویت قرار دارد. تأمین انرژی از طریق منابع ارزانقیمت مانند شربت قند ممکن است، اما برای رشد و تقویت کلنی، پروتئین با ترکیب متعادل اسیدهای آمینه ضروری است. تجربهای از گذشته نشان میدهد که تغذیه نادرست، مانند استفاده صرف از کربوهیدراتها، نمیتواند رشد مطلوب را تضمین کند. بهعنوان مثال، دامداری که تنها ذرت به خوک خود میداد، بدون پروتئین کافی، شاهد رشد ضعیف حیوان بود.
این اصل در زنبورداری نیز صدق میکند: تغذیه صرف شربت قند نمیتواند کلنیهای قوی ایجاد کند.
مرتع زنبورهای عسل
مرتع زنبورها به کل محدودهای اطلاق میشود که در آن به جستجوی غذا میپردازند، بدون محدودیت حصارها یا مرزهای مالکیت. با این حال، جستجوی غذا در فواصل دور، به دلیل هزینه انرژی بالا، ممکن است بازده ناچیزی داشته باشد. بر اساس اصول اقتصاد زیستی، مؤثرترین جستجوی غذا در شعاع حدود 800 متری زنبورستان ، معادل حدود 2.600 متر مربع انجام میشود.در طبیعت، تراکم کلنیها معمولاً چند کلنی در هر متر مربع است. اما در زنبورداری تجاری، قرار دادن ۲۴ الی ۱۰۰ یا بیشتر کلنی در یک زنبورستان، از ظرفیت طبیعی مرتع فراتر میرود.
در چنین شرایطی، رقابت برای منابع شدت مییابد و کلنیهای قویتر با توانایی ذخیرهسازی عسل برتری مییابند، در حالی که کلنیهای ضعیف ممکن است با کمبود مواجه شوند. در مناطق شهری یا حومهای، آبیاری مناظر زینتی و گرمایش شهری بهویژه در مناطق خشک مانند کالیفرنیا ، میتواند مرتعهای غنی و طولانیمدتی فراهم کند.
زنبورهای عسل با ذخایر چربی بالا – قسمت 1

زنبورداری تجاری در کالیفرنیا
در دامنههای شمالی کالیفرنیا و دره مرکزی این ایالت، زنبورداران برجستهای، از جمله پرورشدهندگان ملکه و تولیدکنندگان زنبور بسته ای، فعالیت میکنند. این افراد با تجربهای عمیق، در مناطقی با خشکسالی ششماهه و زنبورستانهای متراکم، به موفقیت دست یافتهاند. آنها با بهرهگیری از مشاورههای دکتر اریک ماسن، متخصص زنبورداری دانشگاهی، و ابتکارهایی مانند «زنبورداری خوراک محور» که توسط باب کوهنن معرفی شد، تغذیه کلنیها را بهینه کردهاند.
اصول تغذیه کلنیها
زنبورداران تفننی ممکن است بهندرت نیاز به تغذیه کلنی داشته باشند، مگر در مواردی مانند کمک به ساخت شانههای جدید در لانه پرورش. با این حال، تغذیه در زنبورداری تجاری امری حیاتی است. سالها تجربه نشان داده که انتقال کلنیها به مراتع غنیتر از نظر اقتصادی بهصرفهتر از تغذیه در محل است، اما در مناطق با محدودیت مرتع، تغذیه ضروری میشود.
زنبورداران بصورن سنتی در بهار از شربت قند رقیق برای تحریک تخمگذاری ملکه و در پاییز از شربت غلیظ برای ذخایر زمستانی استفاده میکردند. با این حال، شربت قند تنها انرژی را تأمین میکند و نمیتواند جایگزین پروتئین شود. تغذیه شربت رقیق میتواند تلاش زنبورها برای جستجوی شهد را کاهش دهد و به آنها امکان تمرکز بر وظایفی مانند ساخت شانه یا پرورش لارو را بدهد، اما بدون گرده کافی، ممکن است استرس پروتئینی کلنی را افزایش دهد.
مکملهای پروتئینی
پروتئین مورد نیاز زنبورها از ترکیب گردههای گیاهی تأمین میشود که تنوع اسیدهای آمینه و چرب در آنها حیاتی است. کمبود دسترسی به گردههای متنوع و مغذی، کلنیهای در حال پرورش لارو را تحت استرس پروتئینی قرار میدهد. نشانههای این کمبود شامل نبود حلقه گرده اطراف لاروها، رشد کند کلنی، یا عدم پرورش زنبورهای نر است. پرورش زنبورهای نر در هر زمان از سال حتی در هوای گرم، نشاندهنده دسترسی زنبورها به گرده کافی است.
ترکیب مکملهای گرده
بهترین مکمل، گرده جمع آوری شده از عملیات زنبورداری خود یا منابع قابل اعتماد است. با این حال، گرده ذخیره شده بهسرعت ارزش غذایی خود را از دست میدهد و باید منجمد یا به «نان زنبوری» از طریق تخمیر اسید لاکتیک تبدیل شود. گردههای تجاری تصفیهشده (با تابش یا اکسید اتیلن) نیز در دسترساند، اما باید از آلودگی به آفتکشها مطمئن شد.
جایگزینهای گرده یاخوراکهای خشک و فرمولهشده با ارزش غذایی کامل ، هنوز بهطور کامل توسعه نیافتهاند. تحقیقات دکتر ام. اچ. هایداک نشان داد که سویا و مخمر پایههای پروتئینی اقتصادی هستند. آزمایشهای بعدی توسط دکترهای هربرت و شیمانوکی نقش ویتامینها، مواد معدنی و استرولها را روشن کرد. محصولات تجاری مانند فیدبی و مگابی (توسعهیافته توسط دکتر گوردون واردل و USDA) در حال پیشرفتاند، اما افزودن گرده طبیعی همچنان کیفیت آنها را بهبود میبخشد.
1. نکات تهیه مکمل پروتئینی:
- پایه پروتئینی: مکملها از سویا یا مخمر، قند، و افزودنیهای خاص تشکیل میشوند. مواد باید ریز آسیاب شوند تا قابل هضم باشند. تازگی این مواد ضروری است؛ زیرا مواد مانده ممکن است سمی شوند.
- آرد سویا: سویای فرآوری شده با پرس برای زنبورها مناسب است، اما از محصولات امتحان شده استفاده کنید ولی شیر سویا نیز گزینهای مناسب است.
- مخمر: منبع ویتامین B و پروتئین است. مخمر واقعی کیفیت بهتری دارد.
- سطح پروتئین: حدود ۲۵ درصد (وزن خشک، شامل قند) برای تعادل اسیدهای آمینه.
- قند: حداقل ۵۰ درصد قند (وزن خشک) برای جذابیت کیک.
- چربیها: افزودن روغنهای گیاهی برای تأمین لیپیدها و خواص ضدمیکروبی ضروری است.
- کلسترول: تخممرغ خشک منبع کلسترول و پروتئین باکیفیت است.
- مواد معدنی: سطوح سدیم و خاکستر پایین، پتاسیم بالا، و نشاسته زیر ۳ درصد.
- افزودنیها: در استفاده از افزودنیهای ویتامینی محتاط باشید؛ آنها برای پستانداران طراحی شدهاند.
- اسیدیسازی: اسید سیتریک یا ویتامین C میتواند مفید باشد.
- پروبیوتیکها: افزودن گرده تخمیرشده یا پروبیوتیکها ممکن است مقاومت در برابر بیماری را افزایش دهد.
- گرده طبیعی: افزودن ۵ تا ۱۰ درصد گرده طبیعی کمبودهای غذایی را جبران میکند.
- مخلوطکن: استفاده از مخلوطکن تجاری برای دستههای بزرگ توصیه میشود.
ملاحظات تغذیه مکمل
- روش تغذیه: مکمل را میتوان بهصورت تکههای فشرده بین قابها قرار داد. مخلوط را در سینیهای روغنی ریخته، پس از سفت شدن برش دهید.
- محل قرارگیری: کیک باید نزدیک خوشه و لاروها باشد تا مصرف شود. مکمل خورده نشده ممکن است سفت یا طعمه آفات شود.
- تغذیه ترکیبی: شربت رقیق تحریکی همراه با مکمل، زنبورها را به پرورش لارو را تشویق میکند. بدون ذخایر عسل کافی، زنبورها ممکن است قند را مصرف کرده و پروتئین را دور بریزند.
- تغذیه در زمستان: کلنیهای قوی زمستانی با ذخایر عسل فراوان، مکمل را بدون شربت بهخوبی مصرف میکنند.
- اجتناب از اختلال: در هوای سرد، باز کردن کندوها میتواند خطر شیوع نوزما را افزایش دهد.
تغذیه خشک: بسیاری از زنبورداران آرد سویا یا مخمر را بهصورت خشک در زنبورستان تغذیه میکنند. آرد سویا یا مخمر بهصورت خشک در ظروف مخصوصی که از ورود باران و رطوبت محافظت میشوند، برای تغذیه زنبورها استفاده میگردد، اما این روش کارایی کمتری نسبت به سایر روشهای تغذیه دارد. این روش نیروی کار کمتری از زنبوردار میطلبد. بهترین نتیجه زمانی حاصل میشود که پودر در جعبه یا سطل نیمهبستهای قرار گیرد که از باران و شبنم محافظت شده باشد. زنبورها پودر را در هوا پخش میکنند و این پودر بهصورت الکترواستاتیکی به بدن آنها میچسبد. لازم است پوسته تشکیلشده روی پودر روزانه شکسته شود.
زمانبندی و اقتصاد تغذیه
جو تراینور، که مرا به نوشتن این مقاله ترغیب کرد، مجموعهای از تحقیقات ۲۰ تا ۳۰ سال پیش توسط دو پژوهشگر استرالیایی، دکتر گراهام کلینشمیت و دکتر جی. کوندوس، را برایم ارسال کرد. آنها سطح پروتئین در بدن زنبورها را در طول سال اندازهگیری کرده و آن را با پرورش لارو، جریان عسل، و جریان گرده مقایسه کردند. ترکیب این تحقیقات با اطلاعات جدید درباره ویتلوژنین، دیدگاه جدیدی ارائه داد. سرانجام، تغذیه گرده معنی پیدا کرد و مشخص شد که در چه زمانهایی برای کلنی بیشترین فایده را دارد.
داگ سامرویل، نویسنده استرالیایی کتاب ارزشمند «زنبورهای چاق، زنبورهای لاغر»، میگوید: «مهمترین ابزار یک زنبوردار تجاری، ماشینحساب است. دو راه برای افزایش حاشیه سود وجود دارد؛ افزایش درآمد یا کاهش هزینهها. استراتژیهای تغذیه تکمیلی هر دو امکان را فراهم میکنند.»
چگونه میتوان استراتژی تغذیه را طراحی کرد؟
ابتدا باید دقیقاً دانست که چرا تغذیه میکنید. فرض میکنم تغذیه شربت برای همه روشن است، بنابراین اکنون تنها درباره تغذیه مکمل پروتئینی صحبت میکنیم. تغذیه پروتئین تنها زمانی مقرونبهصرفه است که سطح ویتلوژنین کلنی پایین باشد و انتظار منفعتی از افزایش آن داشته باشید.
این منافع میتوانند شامل موارد زیر باشند :
- افزایش جمعیت کلنی برای قراردادهای گرده افشانی، تقسیم کلنی، یا تولید زنبور بسته ای.
- تقویت کلنی قبل از جریان عسل برای حداکثر تولید. کلین شمیت دریافت که «در یک جریان عسل قوی، کلنیهای با ۵۰,۰۰۰ زنبور میتوانند دو برابر کلنیهای با ۳۵,۰۰۰ زنبور تولید کنند.»
- اطمینان از پر بودن ذخایر ویتلوژنین در نسل زنبورهای زمستانی. این امر در مناطق و سالهای خشک تابستانی، بهویژه برای گردهافشانی بادام در اسفند ماه، حیاتی است.
- کمک به پیشگیری از بیماریها و کاهش آسیب ناشی از کنه واروآ.
برای کمک به تجسم زمانهای مناسب برای تغذیه پروتئینی، نموداری طراحی کردم. عملیات خودم را بهعنوان مثال در نظر گرفتم، با فرض اینکه زنبورها را برای مرتع اواخر تابستان به خارج از ایالت منتقل نکردهام. سطح ویتلوژنین بر اساس تعادل «عرضه و تقاضا» تعیین میشود. از خط آبی برای نشان دادن تقاضای پروتئین ناشی از پرورش لارو و از خط نارنجی برای نمایش عرضه گرده استفاده کردم. هرگاه تقاضای پروتئین از عرضه گرده بیشتر باشد (خط آبی بالای خط نارنجی قرار گیرد)، زنبورها مجبور به استفاده از ذخایر خود میشوند. آنها ابتدا گرده ذخیره شده در شانهها را مصرف میکنند (که در صورت وجود لاروهای زیاد، ممکن است تنها چند روز طول بکشد)، سپس شروع به استفاده از ویتلوژنین ذخیرهشده در بافتهای چربی بدن خود میکنند.

استفاده از چنین نموداری برای اکثر زنبورداران، از جمله خودم، رویکردی نوآورانه محسوب میشود. تاکنون کسی را ندیدهام که در تمامی نقاط استرسزای مشخصشده در این نمودار تغذیه انجام داده باشد. با این حال، من در بازههای زمانی مختلف، در بیشتر نقاط این منحنی تغذیه کردهام، اما نتایج همیشه با انتظاراتم همخوانی نداشته است.حالا این نتایج برایم منطقی شدهاند! هرچه افت خط نارنجی (عرضه گرده) نسبت به خط آبی (تقاضای پروتئین) عمیقتر باشد، تغذیه پروتئینی فایده بیشتری خواهد داشت.
کلینشمیت تأکید می کند که هرچه سطح ویتلوژنین در بدن زنبورها بیشتر کاهش یابد، زمان بیشتری برای بازیابی کلنی لازم است. زنبورداران میتوانند در زمانی که تقاضای پرورش لارو از عرضه گرده موجود فراتر میرود، با تغذیه پروتئینی به کلنیها کمک کنند. کلینشمیت همچنین اشاره کرد که حتی در صورت دسترسی به گرده طبیعی، اگر جریان عسل شدید باشد یا گرده موجود تعادل مناسب اسیدهای آمینه را نداشته باشد، زنبورها ممکن است دچار کمبود پروتئین شوند. نمونههای گردههای نامناسب شامل اکالیپتوس، قاصدک، یونجه، آفتابگردان، و بلوبری هستند.
استفاده از چنین نموداری برای اکثر زنبورداران، از جمله خودم، رویکردی نوآورانه محسوب میشود. تاکنون کسی را ندیدهام که در تمامی نقاط استرسزای مشخصشده در این نمودار تغذیه انجام داده باشد. با این حال، من در بازههای زمانی مختلف، در بیشتر نقاط این منحنی تغذیه کردهام، اما نتایج همیشه با انتظاراتم همخوانی نداشته است.حالا این نتایج برایم منطقی شدهاند! هرچه افت خط نارنجی (عرضه گرده) نسبت به خط آبی (تقاضای پروتئین) عمیقتر باشد، تغذیه پروتئینی فایده بیشتری خواهد داشت.
در نمودار، رویداد استرسزای بهمن ماه به وضوح قابل مشاهده است. در باغهای بادام معمولاً چراگاه دیگری وجود ندارد و برخی زنبورداران ناگزیر هستند کندوهای خود را با شربت قند تغذیه میکنند تا زنبورها را به پرورش لارو تحریک کنند. با این حال، در این زمان ذخایر ویتلوژنین زنبورها معمولاً اندک است و تقاضای اضافی برای تغذیه لاروهای بیشتر، باقیمانده ذخایر را بهطور کامل مصرف میکند. زنبورهای پرستار زمستانی، که ذخایر ویتلوژنین آنها تمام شده، هنگام تبدیل شدن به جستجوگر ، توان خود را از دست داده و مانند مگس بر زمین میافتند. شکایت رایج زنبورداران این است: «کلنیهای ما درست پیش از فصل شکوفه پر از زنبور بودند!»
یکی از زنبورداران کالیفرنیایی اظهار داشت: «تغذیه کلنیهای ضعیف درست پیش از شکوفه برای تقویت آنها بیتأثیر است، اما میتواند به بهبود سلامتشان پیش از شکوفه کمک کند.» این روش همچنین نشانهای مؤثر برای شناسایی کلنیهای بیملکه است، زیرا چنین کلنیهایی کیک ها را نادیده میگیرند.
نکته دیگر این است که اغلب بلافاصله پس از فصل شکوفه بادام، مرتع دیگری در دسترس نیست. کلنیهای پر از لارو، گرده بادام ذخیره شده را در چند روز مصرف میکنند و سطح ویتلوژنین آنها دوباره سقوط میکند. کلینشمیت دریافت که کلنیهای پر از لارو، هنگام قرار گرفتن در جریان عسل قوی، دچار افت پروتئین بدن میشوند. این نکتهای برای زنبوردارانی که زنبورهایشان را از باغ بادام به جریان عسل مرکبات قوی منتقل میکنند، قابل تأمل است.

با فرا رسیدن تابستان طولانی و خشک مناطق غربی، سطح جمعیت کنهها به اوج خود میرسد و غارت گسترده در کلنیها شدت مییابد. اگر زمانی وجود داشته باشد که زنبورها به پروتئین نیاز داشته باشند، همین زمان است! وقت آن است که زنبوردار مسئولانه عمل کند. چارلی استیونز از استرالیا میگوید: «زنبورهای شما همان چیزی هستند که تغذیه میکنید؛ آنها را خوب تغذیه کنید تا شما را خوب تغذیه کنند.» زنبورهای من با درآمد گردهافشانی بادام مرا تغذیه میکنند، پس آنها را خوب تغذیه میکنم تا در 20 بهمن ماه در بهترین شرایط باشند!
زنبورداران شمال کالیفرنیا تغذیه پروتئینی خود را عمدتاً بر اساس تحقیقات سال ۱۹۸۴ دکتر کریستین پنگ و همکاران در دانشگاه کالیفرنیا، دیویس، پایهگذاری میکنند. او بازده اقتصادی بستههای زنبور را در اردیبهشت ماه، در مقایسه با هزینههای استراتژیهای تغذیه دو بار در ماه از مهر تا اردیبهشت، ارزیابی کرد.
مطالعه پنگ نشان داد که تغذیه پاییزی (مهر تا دی) مقرونبهصرفهتر از تغذیه بهاری است و بهطور شگفتآوری، تغذیه حدود ۱۵۰ گرم مکمل دو بار در ماه، در مقایسه با تغذیه ۴۵۰ گرم در هر بار، بر اساس تعداد زنبورهای بالغ در اردیبهشت، اقتصادیتر بود. تغذیه همزمان با شربت قند، مقرونبهصرفه نبود.کلنیهای تغذیه شده با گرده در پاییز، تا اردیبهشت بیش از دو برابر قویتر از کلنیهای بدون تغذیه بودند. جمعیت کلنیها در بهمن نیز برتری تغذیه پاییزی را نشان داد.
تحلیل هزینه و فایده مطالعه پنگ بر اساس قیمتهای سال ۱۹۸۴ بود، زمانی که برای گردهافشانی بادام حدود ۱۵ دلار دریافت میکردیم. با هزینههای گردهافشانی امروزی که تقریباً ده برابر شدهاند، بازنگری این تحلیل اقتصادی ضروری است.
سؤالم این است که در شرایط کنونی، چه میزان مکمل برای تغذیه کلنیها مقرون به صرفه است؟ با چند زنبوردار تجاری صحبت کردهام و هزینههای مکمل گرده آنها سرسامآور است! مسئله کلیدی در ارزیابی کلنیهاست؛ اینکه یک کلنی هشتقابی در مقایسه با یک کلنی چهارقابی چه میزان ارزش افزوده بیشتری دارد. این موضوع در گردهافشانی بادام اهمیت ویژهای پیدا میکند و کارگزاران برجسته زنبور با ارائه نرخهای بالاتر برای کلنیهای باکیفیت، استاندارد امسال را تعیین کردهاند.
زنبورهای باکیفیت میتوانند مستقیماً از مناطقی با جریان طبیعی گرده در پاییز تأمین شوند، مشروط بر اینکه ذخایر عسل فراوان داشته باشند و کنهها تحت کنترل باشند. متأسفانه، در مناطق غربی و جنوبی، تغییرات الگوهای آب و هوایی ناشی از گرمایش جهانی و افزایش خشکسالیها ممکن است این شرایط را فراهم نکند. از اینرو، به مفهوم «زنبورداری خوراک محور» روی میآوریم.
در این زمینه، زنبورداری هنوز از سایر بخشهای کشاورزی عقبتر است. برای نمونه، در پرورش مرغ تخمگذار، ابتدا از خوراک با ۲۲ درصد پروتئین برای جوجهها استفاده میشود، سپس به خوراک ۱۷ درصد برای رشد جوجهها و در نهایت به رژیم ۱۶ درصد برای تخمگذاری تغییر مییابد. شما از پیش میدانید چه زمانی به سود میرسید و چه زمانی باید مرغها را پیش از زیان مالی ذبح کنید. در زنبورداری، ما از چنین دقتی بسیار فاصله داریم و بیشتر تغذیهها بهصورت تجربی و بدون برنامهریزی دقیق انجام میگردد.
نمودار بالا میتواند به تعیین زمانهای مقرونبهصرفه برای تغذیه کمک کند. بااینحال، پرسش درباره میزان دقیق تغذیه همچنان مطرح است. پاسخ دادن ساده نیست، اما دیدگاه من این است ، یک کلنی خوب که به پرورش لارو مشغول است، روزانه دستکم ۲۲۵ گرم گرده وارد کندو میکند، یعنی حدود 1600 گرم در هفته. بنابراین این مقدار میتواند نقطه شروع معقولی باشد. بر اساس تجربه، میدانم که یک کلنی نسبتاً قوی بهراحتی حدود 1350 گرم مکمل را در طول یک هفته یا کمی بیشتر مصرف میکند.
باید توجه داشت که وقتی نخستین کیک به یک کلنی تحت استرس داده میشود، ممکن است واکنش فوری نشان ندهد؛ زیرا زنبورها احتمالاً ابتدا آن پروتئین را برای پر کردن ذخایر ویتلوژنین خود مصرف میکنند. در چنین شرایطی، ممکن است دو یا سه نوبت تغذیه لازم باشد تا کلنی بهبود یابد و بهطور کامل به پرورش لارو باز گردد. از این رو، در مناطقی با جریان گرده پاییزی ناچیز، سه یا چهار نوبت تغذیه با مکمل حدود ۱350گرمی در فواصل ۱۰ روزه میتواند مقدار معقولی باشد.
از آنجا که آزمایشی آماده برای سنجش سطح ویتلوژنین وجود ندارد، باید خودتان وضعیت زنبورهایتان را تخمین بزنید. اگر کلنیها در شهریور ماه زنبور نر پرورش میدهند، سطح ویتلوژنین بالاست و تغذیه در این زمان هدر دادن پول است. اما اگر در پایان مرداد ماه، به دلیل خشکسالی همه چیز خشک شده و پرورش لارو کاهش یافته باشد، تغذیه با گرده میتواند تفاوت بین کلنیهای ضعیف و قوی در بهمن ماه را رقم بزند.
حالا درباره گردهافشانی بادام صحبت کنیم. زنبورها با قیمت حدود ۱۵ تا ۳۰ دلار به ازای هر قاب اجاره میشوند! بازگشت سرمایه برای ۴۵۰ گرم مکمل چه میزان است؟ این موضوع بستگی به زمان تغذیه و قدرت کلنی دارد.اگر کلنیهای ضعیف را تغذیه میکنید، بهتر است زود شروع کنید، مثلاً در مرداد ماه. بیایید هزینهها را بررسی کنیم. من مکمل خودم را از مخمر بروتک که از “پت هایتکام” تهیه میکنم، گرده از یکی از تأمینکنندگان اصلی (خودتان آزمایش کنید؛ برخی گردهها برای زنبورها جذابترند)، شکر گرانوله، و مقدار کمی روغن گیاهی تهیه میکنم.

هزینه آن برای من ۵۰ سنت به ازای ۴۵۰ گرم است. شربت قند رقیق حدود ۱/۳۵ دلار به ازای ۳/۸ لیتر. یک کیلوگرم و ۳۵۰ گرم مکمل به همراه ۳/۸ لیتر شربت کمتر از ۳ دلار هزینه دارد. سه دوره تغذیه در مردادماه، با فاصله ۱۰ روز، در مجموع کمتر از ۱۰ دلار هزینه دارد (هزینه نیروی کار را خودتان محاسبه کنید، اما ما تغذیه را بسیار سریع انجام میدهیم). این مقدار تغذیه میتواند یک کلنی کوچک در زنبورستانهایم را به کلنی قوی برای گردهافشانی بادام تبدیل کند. من بدترین تاجر دنیا هستم، بنابراین توصیه اقتصادی نمیدهم؛ خودتان محاسبات را انجام دهید.
تهیه مکمل گرده
دوست خوبم، که تاجری موفق و زنبورداری سودآور است، دارای دو هزار کلنی در کف دره مرکزی کالیفرنیا میباشد. او کلنیها را نزدیک محل زندگی خود نگه میدارد و مقدار زیادی خوراک حمل میکند. گاهی حدود ۲700 گرم را یک باره صرف تغذیه میکند و آن را بین هر جعبه از سهتاییها تقسیم میکند. نظر او این است که اگر قرار است برای باز کردن کندو زحمت بکشید، چرا وقتتان را با مقدار کمی خوراک تلف کنید؟ او تا ۸ کیلو گرم در پاییز به هر کلنی میدهد.
زنبورهای او در زمستان از شدت جمعیت از کندوها سر ریز میشوند و در دیماه با استفاده از ملکههای هاوایی تقسیم میگردند. برخی دیگر در اوایل دیماه کلنیهای قوی را تنها با مکمل گرده و بدون شربت قند تغذیه میکنند. زنبورها از ذخایر عسل موجود در طبق بهره برده و آن را به لارو تبدیل میکنند. سپس زنبوردار لاروها و زنبورها را از این کلنیها برداشت کرده تا در بهمنماه کلنیهای ضعیف را تقویت کند.
دوستم تأکید میکند که هزینههای ثابت قابلتوجهی برای هر کندو صرف شده است. این هزینهها، چه کلنی برای اجاره استفاده شود یا نه، ثابت باقی میمانند. هزینه نسبتاً اندک تغذیه پروتئینی میتواند تفاوت میان سودآوری و زیان را تعیین کند. او نمیتواند درک کند چرا برخی زنبورداران از سرمایهگذاری در تغذیه زنبورهایشان خودداری میکنند! با این حال، بازار گرده افشانی بادام به سمت تقاضا برای کلنیهای قویتر حرکت میکند و زنبوردارانی که قصد رقابت در این بازار را دارند، باید شیوههای مدیریتی خود را بازنگری کنند.
شاید زمان آن فرا رسیده است که صنعت زنبورداری الگوی خود را از مدیریت صرف جعبهها به پرورش مسئولانه موجودات زنده درون آنها تغییر دهد. هر جعبه را بهعنوان موجودی زنده در نظر بگیرید. از سرمایهگذاری در تغذیه آنها نترسید، چه با انتقال به مراتع بهتر، چه با تغذیه در محل. نقش ویتلوژنین در پویایی پروتئین کلنی را درک کنید تا هر دلار شما ارزشمند شود! میدانم این دو مقاله پر از اطلاعات بودهاند (همانطور که مقالات من معمولاً هستند). بابت این موضوع عذرخواهی میکنم، اما مطالب زیادی برای دانستن وجود دارد.
زنبورهای عسل با ذخایر چربی بالا | قسمت 3

از همراهی شما سپاسگزاریم و امیدواریم مطالعه این مقاله برایتان سودمند بوده باشد. اگر در خصوص این مقاله تجربه یا نظر خاصی دارید لطفا جهت بهره برداری دیگران آنرا در قسمت دیدگاه ها به اشتراک بگذارید.
به مقالات ما امتیاز بدهید! با دادن ستاره، نظرتان را ثبت کنید و به دیگر بازدید کنندگان کمک کنید تا بهترین مقالات را سریعتر پیدا کنند.
برای دیدن مقاله اصلی اینجا کلیک کنید
ترجمه این مقاله توسط مرکز تخصصی زنبورداری و پرورش ملکه ارجان صورت گرفته است.

دسترسی سریع به آخرین مقالات مرتبط :
