تغذیه زنبور عسل و چالشهای مرتبط
تغذیه زنبور عسل پدیدهای پیچیده و منحصربهفرد است و با تغذیه سایر حیوانات قابل مقایسه نیست. در حالی که نیازهای تغذیهای بیشتر جانوران بهخوبی شناسایی شده و جیرههای غذایی مناسب برای آنها تدوین گردیده است، شرایط در مورد زنبور عسل متفاوت است. زنبورهای عسل حشراتی اجتماعی هستند و کلنی آنها به عنوان یک ابرارگانیسم با نظام طبقاتی مشخص و تقسیم کار تولیدمثلی در نظر گرفته میشود.
مشابه با ساختار زیستی پیچیده آنها، تغذیه نیز در زنبورهای عسل پیچیده است و میتوان آن را در سه سطح بررسی کرد:
- تغذیه کلنی
- تغذیه زنبورهای بالغ
- تغذیه لاروها
با افزایش سن، زنبورهای کارگر از رژیمهای غذایی غنی از اسیدهای آمینه ضروری به رژیمهایی تغییر میکنند که عمدتاً بر پایه کربوهیدرات هستند.
تغذیه زنبور عسل به شدت به محیط وابسته است، یعنی به ترکیب پوشش گیاهی گلدار در چشمانداز اطراف. زنبورهای عسل با منابع گلدار پویا در محیط مواجهاند، منابعی که هم در مکان و هم در زمان تغییر میکنند. مقدار و کیفیت این منابع نیز در طول سال متغیر است. از این رو، زنبورهای عسل بسته به موقعیت جغرافیایی خود ممکن است با چالشهایی در زمینه تنوع، مقدار و کیفیت گرده روبهرو شوند.
در حال حاضر، در بسیاری از کشورها تلاشهایی برای بهبود تغذیه گردهافشانها (شامل زنبورهای مدیریتشده مانند زنبور عسل و زنبورهای وحشی مانند گونههای بومی) از طریق کاشت گیاهان شهدزا و گردهزا در جریان است. محدودیت عمده این رویکرد آن است که گونههای گیاهی هدف بیشتر بر اساس جذابیت ظاهری برای زنبورها انتخاب میشوند، نه بر پایه ترکیب تغذیهای گرده و شهد یا نیازهای واقعی تغذیهای زنبورها.
با این حال، زنبورداران به مکملهایی دسترسی دارند که فقط پروتئین تأمین میکنند و سایر مواد مغذی ضروری را در بر ندارند. افزون بر این، شکافهای بزرگی در دانش مربوط به تغذیه زنبور عسل وجود دارد و در نتیجه تاکنون هیچ رژیم غذایی بهینه و متعادلی برای زنبورهای عسل در دسترس نیست.
رفتار جمعآوری غذا در زنبور عسل
رفتار جمعآوری غذا بازتاب وابستگی متقابل میان گردهافشانها و گیاهان است و شامل عوامل متعددی از درون کندو و همچنین از محیط بیرونی میشود. تنوع منابع گلدار موجود (یا کمبود آنها) در محدوده پرواز زنبورها و در طول فصول میتواند منجر به سطوح و انواع مختلف رفتار جمعآوری و منابع برداشتشده گردد، که این امر میتواند پیامدهایی زنجیرهای بر رشد، بقا و تولیدمثل کلنی داشته باشد.
پیشنهاد می کنیم مقاله « زنبورهای عسل با ذخایر چربی بالا » را مطالعه کنید 🌷

عوامل مؤثر بر رفتار جمعآوری غذا
عوامل زیستی گوناگونی، از جمله ژنتیک و فیزیولوژی زنبور عسل، زیربنای رفتار جمعآوری غذا هستند و این رفتار صرفاً به کیفیت تغذیهای منابع محدود نمیشود. میزان لاروهای در حال رشد و سطح هورمونهای ترشحشده از آنها بر رفتار جمعآوری تأثیر دارد. لاروها برای تغذیه به رژیمی متشکل از گرده جمعآوریشده وابستهاند، هرچند پاسخ کلنی ممکن است به صورت آستانهای باشد و در صورت کمبود زنبورهای پرستار، زنبورهای جمعآورنده ممکن است به وظیفه پرستاری بازگردند. وجود مقادیر زیاد گرده ذخیرهشده در کندو میتواند موجب بازخورد منفی و کاهش رفتار جمعآوری گردد؛ به طوری که تعداد زنبورهای جمعآورنده گرده، تعداد پروازها برای گرده و حتی مقدار گرده جمعآوریشده در هر پرواز کاهش مییابد.
تنوع ژنتیکی نیز بر نوع رفتار جمعآوری و واکنش زنبورها به محرکهای محیطی مؤثر است. برای مثال، انتخاب نژادهایی که گرده بیشتری جمع یا ذخیره میکنند و شناسایی بخشهایی از ژنوم و ژنهای مرتبط با سن آغاز جمعآوری یا نوع تخصص (گرده یا شهد) نشاندهنده تأثیر ژنتیک بر این رفتار است. همچنین، وضعیت فیزیولوژیکی سامانه تولیدمثلی زنبورهای کارگر که از نظر عملکردی نابارورند، میتواند بر سن شروع جمعآوری و نوع فعالیت آنها تأثیر بگذارد.
عوامل بیرونی کندو نیز بر انتخاب منابع غذایی اثر میگذارند. مطالعات نشان دادهاند زنبورهای بامبل (زنبورهای درشتجثه وحشی) بر اساس ارزش تغذیهای گرده به گلها مراجعه میکنند، در حالیکه پژوهشهای انجام شده بر زنبور عسل نتایج متفاوتی داشتهاند؛ برخی از آنها نشان دادهاند زنبورها منابع گرده با کیفیت پایینتر را نیز برای جمعآوری و رقص اطلاعرسانی انتخاب میکنند. با این حال، کلنی زنبور عسل ساختاری اجتماعی و پیچیده دارد و به عنوان یک ابرارگانیسم با نوعی «معده مشترک» عمل میکند. بنابراین، تلاشهای جمعآوری ممکن است در پاسخ به عوامل مختلف تنظیم شوند تا تغذیه کل کلنی در سطحی بهینه باقی بماند.
محدوده پرواز و جستوجو
نیازهای تغذیهای کلنی در طول سال با تغییر منابع در دسترس دگرگون میشود و این تغییرات بر رشد کلنی تأثیر دارد. با وجود این، زنبورها میتوانند دامنه پرواز و تلاشهای جستوجوی خود را برای یافتن منابع غذایی جدید تنظیم کنند. زنبورهای عسل در مقایسه با بیشتر گونههای دیگر، محدوده پرواز گستردهتری دارند؛ به طوری که فون فریش محدوده پرواز آنها را تا ۱۳/۵ کیلومتر گزارش کرده است. با اینکه در بسیاری از مطالعات فاصله پرواز بین ۰/۷ تا ۲ کیلومتر عنوان شده، محدودههای وسیعتری نیز بسته به ماه و نوع گیاه گزارش گردیده است.
کارایی جمعآوری غذا تعیینکننده فاصله پرواز است، زیرا انرژی مصرف شده توسط هر زنبور باید با سود حاصل برای کلنی متعادل شود. پرواز فعالیتی بسیار پرهزینه از نظر انرژی است و به عضلات پرواز قوی با دمایی بالاتر از حدود ۳۰ درجه سانتیگراد نیاز دارد. شرایط محیطی مانند دمای هوا و تابش خورشید بر دمای بدن زنبور اثر میگذارند، اما به طور کلی، هر چه فاصله پرواز به منابع غذایی بیشتر باشد، کارایی کمتر و نیاز به سوخترسانی با قند برای تأمین انرژی افزایش مییابد.
رفتار ارتباطی و جلب سایر زنبورها برای جمعآوری غذا از دیرباز توجه پژوهشگران و علاقهمندان را جلب کرده است. فون فریش رقص موسوم به «رقص چرخشی» را توصیف کرد؛ حرکتی به شکل عدد هشت که زنبور جمعآورنده هنگام بازگشت به کندو انجام میدهد و شامل لرزش شکم در حالی است که در مسیر مستقیم حرکت میکند.
طول رقص و زاویه حرکت لرزشی، فاصله و جهت منبع غذا نسبت به خورشید را نشان میدهد. زنبورهای دیگر با مشاهده این رقص به همان منبع غذایی جذب میشوند. این رفتار همچنان در زمینههایی مانند ترجیح غذایی، تنوع گرده، ارتباط و تضاد مورد مطالعه قرار دارد. بوها، رنگها و حافظه نیز در فرآیند جمعآوری و جلب زنبورها نقش دارند.
نیازهای تغذیهای زنبور عسل
زنبورهای عسل به دلیل ساختار اجتماعی پیچیدهشان اغلب به عنوان یک ابر ارگانیسم شناخته میشوند. یک کلنی سالم، افزون بر نداشتن بیماری، باید بتواند اعضای فعال خود (زنبورهای کارگر و تولیدمثلی) را حفظ کند تا قادر به انجام وظایف و مقاومت در برابر عوامل استرسزای زنده و غیرزنده باشند.
مصرف گرده باکیفیت در مقادیر کافی نشان داده است که میتواند حساسیت زنبور به انگل رودهای «نوزما سرانه» را کاهش دهد، بار بیماریزا را پایین آورد، ایمنی زنبورها و موفقیت زمستانگذرانی را بهبود بخشد، کیفیت اسپرم در زنبورهای نر را افزایش دهد و در مجموع زنبورهایی سالمتر و مقاومتر در برابر استرس ناشی از آفتکشها، بیماریها، جابهجایی و انگلها ایجاد کند.
مطالعات دیگری نیز ارتباط میان تغذیه و رفتار زنبور را نشان دادهاند. فیزیولوژی زنبورهای کارگر تازه متولدشده در بهار ممکن است تحت تأثیر تغذیه قرار گیرد و در نتیجه رفتار آنها تغییر کند. لاروهایی که به تغذیه مناسب دسترسی نداشتهاند، در بزرگسالی زنبورهایی با توانایی پایین در جمعآوری غذا و رقص اطلاعرسانی میشوند. نسبت پروتئین به چربی گرده نیز میتواند بر ترجیحات غذایی گردهافشانها اثر بگذارد. بنابراین، تغذیه مناسب نخستین خط دفاعی کلنی در برابر عوامل استرسزای زنده و غیرزنده به شمار میآید.
همانند سایر حیوانات، مواد مغذی زنبور را میتوان به دو گروه اصلی تقسیم کرد: درشت مغذیها و ریز مغذیها.
درشتمغذیها به مقدار زیاد مورد نیاز بوده و برای رشد و تداوم حیات زنبورهای عسل ضروریاند. این گروه شامل پروتئینها، کربوهیدراتها و چربیها میشود. ریزمغذیها نیز با وجود نیاز کمتر، اهمیتی یکسان دارند و شامل ویتامینها، مواد معدنی، ترکیبات گیاهی فعال (فیتوشیمیایی) و ترکیبات گیاهی شبهاستروئیدی (فیتواسترولها) هستند.
شهد که غنی از کربوهیدرات است، منبع اصلی انرژی زنبورها به شمار میرود و حاوی ترکیبات گیاهی سودمند است؛ در حالیکه گرده منبع تأمین پروتئینها، چربیها، ویتامینها، فیتواسترولها و سایر ترکیبات گیاهی فعال است. در جوامع حشرات اجتماعی چندشکلی مانند کلنی زنبور عسل، شرایط تغذیهای در دوران رشد، تعیینکننده طبقه یا نقش زنبور در جامعه است. بنابراین، برای شکوفایی یک کلنی سالم زنبور عسل، تعادل بهینه میان همه درشتمغذیها و ریزمغذیها ضروری است.

مواد درشت مغذی (ماکرونوترینتها)
کربوهیدراتها
شهد و عسلک (مایع غنی از قند که توسط برخی حشرات مانند شتهها هنگام تغذیه از شیره گیاهی ترشح میشود) منابع طبیعی کربوهیدرات برای زنبورهای عسل هستند. زنبورهای جمعآورنده، شهد و عسلک را از گیاهان جمعآوری کرده و در چینهدان عسل خود (معده مخصوص ذخیره عسل) برای انتقال به کندو نگهداری میکنند. سپس این مواد در کلنی با افزودن آنزیم اینورتاز و سایر آنزیمها و با کاهش مقدار آب، بهتدریج به عسل تبدیل میشوند. عسل در سلولهای مومی ذخیره شده و غذای اصلی کلنی برای پرورش نوزادان و گذر از زمستان است.
در مقایسه با نوزادان، زنبورهای عسل بالغ ذخایر گلیکوژن کمتری دارند. تفاوت در استفاده از کربوهیدراتها میان زنبورهای بالغ و نوزادان احتمالاً ناشی از تفاوت در آنزیمهای متابولیک آنهاست. هر زنبور کارگر روزانه به حدود ۱۱ میلیگرم قند خشک نیاز دارد و یک کلنی که شامل ۵۰ هزار زنبور باشد به حدود ۳۱۸ کیلوگرم قند در سال نیاز دارد. با توجه به اینکه اکثر شهدهای گلدار کمتر از ۵۰ درصد قند دارند، میزان شهد مورد نیاز برای تأمین نیازهای کربوهیدراتی یک کلنی بزرگ بیش از ۳۱۸ کیلوگرم در سال خواهد بود.
پروتئینها
گرده، منبع اصلی پروتئین برای زنبورهای عسل است. میزان پروتئین در گرده بین ۲.۵ تا ۶۱ درصد متغیر است. ده نوع اسید آمینه در نسبتهای خاص برای زنبور عسل ضروری هستند و باید از طریق رژیم غذایی تأمین شوند: آرژینین، هیستیدین، ایزولوسین، لوسین، لیزین، متیونین، فنیلآلانین، ترئونین، تریپتوفان و والین. این اسیدهای آمینه برای رشد، تولیدمثل و نمو حیاتی هستند. برخی از منابع گرده باکیفیت بالا – هرچند با دوره گلدهی کوتاه – شامل شبدر شیرین، خردل و کلزا هستند.
کلنیای با ۲۰ هزار زنبور عسل ، حدود ۵۷ کیلوگرم گرده در سال جمعآوری میکند و حدود ۱۵ تا ۳۰ درصد زنبورهای چراگر، گرده جمعآوری میکنند. زنبورهای کارگر، گردههای آورده شده به کندو را فرآوری کرده و بهصورت «نان زنبور» ذخیره میکنند. مصرف کل گرده توسط زنبورهای پرستار در دوره ۱۰ روزه حدود ۶۵ میلیگرم برای هر زنبور است، و پس از آن مصرف کاهش مییابد.
زنبورهای پرستار با مصرف گرده، در غدد زیرحلقی خود ترشحات پروتئینی تولید میکنند که سپس به نوزادان در حال رشد داده میشود و به آن «غذای لارو» گفته میشود. لاروهایی که قرار است به زنبور کارگر تبدیل شوند، برای دو روز نخست با «ژل کارگر» (ترشحات غنی از پروتئین) و سپس برای سه روز بعدی با ترکیبی از ترشحات پروتئینی، گرده و شهد تغذیه میشوند. در مقابل، لاروهایی که قرار است ملکه شوند، در تمام مراحل رشد فقط با ژل رویال تغذیه میگردند.
برای پرورش هر لارو ۲۵ تا ۳۷.۵ میلیگرم پروتئین مورد نیاز است، که معادل ۱۲۵ تا ۱۸۷.۵ میلیگرم گرده است. بنابراین، کمبود گرده نهتنها تعداد اعضای کلنی را کاهش میدهد، بلکه میتواند حساسیت زنبورها را نسبت به سایر عوامل استرسزا افزایش دهد.

چربیها (لیپیدها)
میزان چربی در گرده از ۱ تا ۲۰ درصد وزن آن متغیر است و اسیدهای چرب ضروری جزء مهم این ترکیبات هستند. اسیدهای چرب ضروری مانند لینولئیک و گاما-لینولئیک حدود ۰.۴ درصد و فسفولیپیدها حدود ۱.۵ درصد از کل ترکیب چربی را تشکیل میدهند. علاوه بر پشتیبانی از عملکردهای حیاتی بدن، اسیدهای چرب مانند اسید اولئیک موجب بهبود یادگیری و بقا در زنبورهای بامبل میشوند.
همچنین، پژوهشها نشان دادهاند که نسبت پایین اسید چرب امگا ۶ به امگا ۳، عملکرد یادگیری زنبورهای عسل را بهبود میدهد. بر اساس ترجیحات چربی در گونههای مختلف زنبور (متخصص یا عمومی)، انتخاب گیاهان میزبان ممکن است در زمان جمعآوری غذا متفاوت باشد. نمونههایی از چربیهای خنثی در گرده شامل تریگلیسریدها، اسیدهای چرب آزاد، استرولها، استرهای استرول و هیدروکربنها هستند. از میان آنها، استرولها مواد مغذی ریز ضروری محسوب میشوند.
مواد مغذی ریز (میکرونوترینتها)
فیتواسترولها (استرولهای گیاهی)
استرولها نوعی چربی هستند که نقشهای فیزیولوژیکی حیاتی در بدن حشرات ایفا میکنند، از جمله بهعنوان پیشساز هورمونهای پوستاندازی و تشکیل بخشهای ساختاری غشای سلول. در میان استرولهای گیاهی، مهمترین ترکیب برای زنبور عسل «متیلنکلسترول-24» است. پژوهشها نشان دادهاند زنبورهایی که در قفس و با رژیم مصنوعی غنیشده با متیلنکلسترول-24 تغذیه میشوند، طول عمر و میزان پرورش نوزاد بیشتری نسبت به زنبورهایی دارند که استرولهای دیگر دریافت کردهاند.
این استرول همچنین ترکیب اصلی (حدود ۵۰ درصد) در شفیرههای زنبور عسل است. زنبورهای عسل نمیتوانند استرولهای گیاهی با ۲۸ یا ۲۹ اتم کربن را به یکدیگر تبدیل کنند. زنبورهای پرستار میتوانند این استرولها را در بافتهای خود ذخیره کرده و بهصورت انتخابی از طریق غذای لارو به نوزادان منتقل کنند. از آنجا که تولید هورمونهای پوستاندازی (اکدیاستروئیدها مانند ماکیسترون A) از استرولها انجام میشود، زنبورهای عسل برای تأمین متیلنکلسترول-24 کاملاً به رژیم غذایی خود وابستهاند.
پژوهشهای اخیر نشان دادهاند این ترکیب علاوه بر افزایش طول عمر، موجب افزایش میزان پروتئین در همولنف (مایع داخلی بدن) و چربی در شکم زنبور میشود. از آنجا که ترکیب استرول گردههای گیاهی بسیار متنوع است، دسترسی زنبورها به پوشش گیاهی گوناگون برای تأمین این مواد حیاتی اهمیت بالایی دارد.
ترکیبات شیمیایی گیاهی (فیتوشیمیاییها)
ترکیبات فیتوشیمیایی موجود در شهد، عموماً برای زنبورهای عسل مفید هستند. اسیدهای فنولیک و فلاونولها از رایجترین این ترکیباتاند، بههمراه آلکالوئیدها و ترپنوئیدها که غلظت و نوع آنها به گونه گیاه بستگی دارد. در میان این ترکیبات، دو ماده برای بهبود سلامت زنبور عسل اهمیت ویژه دارند: «اسید پی-کوماریک» و «کوئرستین». پژوهشها نشان دادهاند مصرف فیتوشیمیاییها طول عمر زنبور را افزایش میدهد، عفونت ناشی از انگل نوزما را کاهش میدهد، بیان ژنهای ضد میکروبی را تقویت کرده و اثرات سموم دفع آفات را خنثی میکند.
مکملهای تغذیهای زنبور عسل
پروتئینی
زنبورداران در آمریکای شمالی معمولاً در زمانهایی که منابع گل در دسترس نیست (بهویژه در پاییز و اواخر پاییز) و در بهار برای تقویت کلنی و افزایش پرورش نوزادان، از مکملهای پروتئینی استفاده میکنند. کلنیهایی که برای گردهافشانی محصولات زراعی به کار گرفته میشوند نیز معمولاً دچار استرس تغذیهای هستند، زیرا در مناظر کشاورزی، منابع گرده کافی از نظر کیفیت یا کمیت در دسترس نیست. تغذیه پروتئینی در پاییز و اواخر پاییز حیاتی است، زیرا در این زمان زنبورهای زمستانی پرورش مییابند که برای بقای کلنی در زمستان ضروریاند.
با این حال، مکملهای پروتئینی موجود در بازار هنوز نتوانستهاند پرورش نوزاد بلندمدت را در کلنیهای زنبور عسل بهطور کامل پایدار کنند. برخی مطالعات نشان دادهاند که کلنیهایی که از مکملهای پروتئینی استفاده میکنند، عملکردی مشابه کلنیهایی ندارند که از گرده طبیعی تغذیه میشوند. بیشتر مکملهای تجاری حاوی مواد پایهای مانند پروتئین آبپنیر یا سویا هستند و برخی از آنها درصد کمی گرده نیز در ترکیب خود دارند. با اینکه ترکیب مغذی آنها معادل گرده طبیعی نیست، مطالعاتی افزایش پرورش نوزاد و کاهش بیماری را در کلنیهای تغذیهشده با این مکملها گزارش کردهاند.
زنبورداران تجاری در منطقه شمالغرب اقیانوس آرام بهطور متوسط حدود ۱.۸ کیلوگرم مکمل پروتئینی در بهار و ۱.۸ تا ۳.۶ کیلوگرم در پاییز تغذیه میکنند. تشخیص استرس تغذیهای در کلنی آسان نیست، اما نشانههایی مانند سلولهای نوزاد حاوی غذای کم یا بدون غذا میتواند نشاندهنده کمبود شدید تغذیه باشد. در کلنیهایی با ذخایر گرده کافی، زنبورهای پرستار معمولاً بهخوبی غذای کافی برای نوزادان فراهم میکنند.
کربوهیدرات
همانند پروتئین، زنبورداران در زمان کمبود شهد، بهویژه در فصل پاییز و اواخر پاییز و در شرایط نامساعد آبوهوایی ، شکر را بهعنوان منبع انرژی برای کلنیهای خود فراهم میکنند. معمولاً کلنیهای زنبور عسل در فصلهای بهار و پاییز با شربت شکر مایع تغذیه میشوند، در حالیکه در زمستان از شکر خشک یا خمیر قندی استفاده میشود؛ زیرا زنبورها در دماهای پایینتر تمایلی به مصرف شربت مایع ندارند.

گرسنگی زمستانی زمانی رخ میدهد که زنبورها به ذخایر عسل خود دسترسی کافی نداشته باشند. در این حالت، معمولاً زنبورهای عسل مردهای دیده میشوند که سرشان درون سلولهای قاب فرو رفته است؛ با این حال، مشاهده چنین وضعیتی همیشه نشانه قطعی گرسنگی نیست.
در بهار غلظت شربت شکر مصرفی معمولاً حدود ۵۰ درصد است، در حالیکه در پاییز یا اواخر پاییز این غلظت به حدود ۶۶ درصد افزایش مییابد. بر اساس گزارش زنبورداران تجاری در منطقه شمالغربی اقیانوس آرام، هر کلنی در بهار بین ۵ تا ۱۵ لیتر و در پاییز بین ۱۰ تا ۲۵ لیتر شربت شکر دریافت میکند.
پروبیوتیکها
پژوهش درباره میکروبیوم (جامعه میکروارگانیسمهای همزیست) روده زنبور عسل، حوزهای نو ظهور در علم زنبورداری است. روده زنبورهای کارگر دارای مجموعهای متمایز از حدود هشت گونه اصلی باکتری است. این باکتریها احتمالاً نقشهای مهمی در بدن زنبور دارند، از جمله مشارکت در فرایندهای تغذیهای مانند هضم و تجزیه کربوهیدراتها.
اگرچه فرض میشود که میکروبیوتای روده در حفظ سلامت کلنی (از جمله در برابر عوامل بیماریزا) و در تغذیه زنبور عسل نقش دارد، اما عملکرد دقیق هر یک از این گونههای باکتریایی هنوز بهطور کامل شناخته نشده است.
در چند سال گذشته، برخی از زنبورداران استفاده از مکملهای تجاری پروبیوتیکی ویژه زنبور عسل را آغاز کردهاند. تولیدکنندگان این محصولات ادعا میکنند که این ترکیبات باعث بهبود هضم، سلامت روده و در نتیجه سلامت کلی کلنی میشوند. با این حال، تاکنون پژوهشهای علمی معتبر و داوریشدهای که بهطور قطعی مزایای این محصولات را برای زنبور عسل تأیید کند، در دسترس نیست.
چراگاههای مکمل و ادغام تنوع گیاهان گلدار در نظامهای کشاورزی
یکی از گزینههای امیدبخش برای بهبود تغذیه زنبور عسل، فراهم کردن چراگاه یا منابع تغذیهای مکمل است. گزارشها نشان دادهاند کلنیهایی که به منابع تغذیهای مکمل دسترسی دارند، نسبت به کلنیهایی که فاقد چنین دسترسیای هستند، تلفات کمتری نشان میدهند.
در سالهای اخیر، توجه ویژهای به بهبود چراگاهها و زیستگاههای گردهافشانها برای تقویت سلامت زنبور عسل صورت گرفته است. سازمانهای غیرانتفاعی مختلفی نیز در این زمینه فعالیت دارند. برای نمونه، برنامه «بذر برای زنبورها» (Seeds for Bees) که توسط مؤسسه Project Apis m اجرا میشود، کشاورزان و باغداران را به کاشت پوششهای گیاهی مفید برای زنبورها تشویق میکند. همچنین، انجمن غیرانتفاعی زِرکس (Xerces Society) فهرستی جامع از گیاهان دوستدار گردهافشانها تهیه کرده است که برای زنبورهای بومی و زنبور عسل جذابیت بالایی دارند.
با این حال، بیشتر گیاهان انتخابشده برای توسعه زیستگاهها بر اساس میزان جذابیت ظاهری برای زنبورها انتخاب میشوند، نه بر اساس ارزش تغذیهای شهد و گرده آنها. اطلاعات علمی کمی درباره کیفیت واقعی گرده این گیاهان وجود دارد. رویکرد علمیتر در انتخاب گونههای گیاهی باید بر ترکیب مواد مغذی گرده استوار باشد، زیرا گرده گیاهان از نظر میزان پروتئین، فیتواسترولها، اسیدهای آمینه و سایر ترکیبات زیستی تفاوت زیادی با یکدیگر دارند. از اینرو، فراهم کردن منابع متنوع تغذیهای برای گردهافشانها ضروری است.
کلنیهای زنبور عسل که برای گردهافشانی محصولات کشاورزی به کار گرفته میشوند، اغلب با تنش تغذیهای روبهرو هستند؛ زیرا مقدار یا کیفیت منابع گرده موجود در چنین محیطهایی کافی نیست. در برخی نظامهای کشاورزی، ممکن است گرده گیاه محصول از برخی مواد مغذی ضروری تهی باشد و در صورتیکه زنبورها نتوانند منبع جایگزینی بیابند، دچار کمبود تغذیهای میشوند.
بنابراین، درک فراوانی و تنوع گردههایی که زنبورهای عسل هنگام گردهافشانی محصولات با آن روبهرو هستند، برای زنبورداران و کشاورزان اهمیت زیادی دارد تا بتوانند با تأمین منابع مکمل، کمبودهای تغذیهای را جبران کنند.
شواهدی وجود دارد که کلنیهای زنبور عسل مستقر در برخی محصولات، مانند مزارع بلوبری ، نرخ بالاتری از ابتلا به بیماری باکتریایی لوک اروپایی را نشان میدهند. به نظر میرسد که محدود بودن منابع غذایی (شهد و گرده) و شرایط محیطی نامساعد، موجب بروز تنش تغذیهای در این کلنیها شده و حساسیت آنها را نسبت به این بیماری افزایش میدهد.

جمعبندی و نیازهای پژوهشی آینده
کلنیهای زنبور عسل سامانههایی پیچیده و پویا هستند که نیازهای تغذیهای آنها بر اساس شرایط داخلی (مانند تعداد لاروها و سن زنبورهای بالغ) و شرایط بیرونی (مانند فصل، منابع آب، خشکسالی و فاصله تا منابع غذایی) تغییر میکند. این نیازها همیشه با منابع در دسترس همخوانی ندارند.
گرده و شهد، دو منبع اصلی غذایی زنبورهای عسلاند و نقش حیاتی در رشد کلنی، کاهش آسیب ناشی از عوامل بیماریزا و تنظیم بیان ژنهای مرتبط با سمزدایی دارند. در زمان کمبود این منابع، زنبورداران از مکملهای پروتئینی و قندی برای حفظ سلامت کلنی استفاده میکنند.
با این حال، هنوز شکاف بزرگی در دانش مربوط به نیازهای تغذیهای زنبور عسل، بهویژه در زمینه مواد ریزمغذی (میکرونوترینتها) وجود دارد. بسیاری از پژوهشهای تغذیهای موجود در شرایط کنترلشده و با گزینههای محدود غذایی انجام شدهاند تا متغیرهای محیطی کاهش یابند، در حالیکه در طبیعت، زنبورها منابع گوناگون شهد و گرده را برای تأمین تعادل غذایی خود انتخاب میکنند.
بنابراین، نیاز است پژوهشهای بیشتری در شرایط طبیعی و میدانی واقعی انجام شود تا درک جامعتری از نیازهای تغذیهای زنبور عسل بهدست آید.
از سوی دیگر، کاشت زیستگاههای گلدار بهعنوان یکی از روشهای بهبود سلامت زنبورها رواج یافته است، اما انتخاب گونههای گیاهی عمدتاً بر پایه جذابیت برای زنبورها صورت میگیرد، نه ارزش تغذیهای واقعی آنها. نبود یک پایگاه داده جامع درباره ترکیبات غذایی گرده گیاهان گلدار، یکی از چالشهای پیشروی پژوهشگران است.
ادامه تحقیقات در زمینه نیازهای تغذیهای زنبور عسل و رفتار جمعآوری غذا (فورجینگ) میتواند به بهبود مکملهای غذایی، بهینهسازی توصیههای مربوط به زیستگاههای گلدار و ارتقای مدیریت کلنیها کمک شایانی کند.
نکات مراقبت بالینی
- تغذیه زنبور عسل فرایندی پیچیده و منحصربهفرد است و با تغذیه سایر دامها یا حیوانات قابل مقایسه نیست.
- مراحل مختلف زندگی زنبور عسل، از لارو تا زنبور بالغ، دارای نیازهای تغذیهای متفاوتی هستند.
- تغذیه زنبور عسل بهشدت به محیط جستوجوی غذا (محیط گلدار پیرامون) وابسته است و این حشره با منابع غذایی پویا و متغیر در چشمانداز طبیعی روبهرو میشود.
- تغذیه مناسب و متعادل میتواند بروز بسیاری از انگلها و عوامل بیماریزای زنبور عسل را کاهش دهد، بهویژه بیماری لوک اروپایی
- برای اطمینان از تعادل میان نیازهای تغذیهای و منابع در دسترس، باید هم شرایط داخلی کلنی و هم شرایط محیطی بیرون از کندو ارزیابی شوند.
- زنبورداران میتوانند در دورههای کمبود منابع طبیعی، تغذیه کمکی شامل منابع پروتئینی و قندی را برای کلنیها فراهم کنند.
- هنگام استفاده از منابع غذایی (عسل یا گرده) از کلنیهایی که علت مرگ آنها ناشناخته است یا از منابع ناشناخته تهیه شدهاند، باید احتیاط شود، زیرا برخی بیماریهای زنبور عسل میتوانند از طریق غذای آلوده منتقل شوند.
- کاشت گیاهان گلدار در اطراف زنبورستان یکی از روشهای مؤثر برای بهبود تغذیه زنبورها است؛ با این حال، پژوهشهای بیشتری برای درک ارزش تغذیهای گونههای مختلف گیاهان گلدار مورد نیاز است.
- در حال حاضر، تحقیقات علمی معتبر و داوریشدهای در زمینه تأیید مزایای مکملهای پروبیوتیکی تجاری برای زنبورهای عسل در دسترس نیست.
از همراهی شما سپاسگزاریم و امیدواریم مطالعه این مقاله برایتان سودمند بوده باشد. اگر در خصوص این مقاله تجربه یا نظر خاصی دارید لطفا جهت بهره برداری دیگران آنرا در قسمت دیدگاه ها به اشتراک بگذارید.
به مقالات ما امتیاز بدهید! با دادن ستاره، نظرتان را ثبت کنید و به دیگر بازدید کنندگان کمک کنید تا بهترین مقالات را سریعتر پیدا کنند.
برای دیدن مقاله اصلی اینجا کلیک کنید
ترجمه این مقاله توسط مرکز تخصصی زنبورداری و پرورش ملکه ارجان صورت گرفته است.

دسترسی سریع به آخرین مقالات مرتبط :













3 دیدگاه دربارهٔ «تغذیه زنبور عسل و چالشهای مرتبط»
با توجه به بخش نیازهای تغذیهای، چالش اصلی در تغذیه زنبور عسل، وابستگی به تنوع گرده و شهد است که در منظرههای کشاورزی محدود میشود. پیشنهاد میشود پایگاه دادهای از ترکیبات گرده گیاهان بومی ایران ایجاد گردد تا مکملهای پروتئینی دقیقتر طراحی شوند و کلنیها در برابر کمبودها مقاومتر گردند.
مقاله واقعا کامل وجامع بود و پیشنهاد میکنم همه اونو بخونن . پنج ستاره حداقل امتیاز به مقاله است
مقاله در بخش رفتار جستجوگری خوب توضیح داده که زنبورها تا ۱۳.۵ کیلومتر پرواز میکنند.
مقاله خوبی بود.ممنون از زحمات شما